جناب دکتر جلال خالقی مطلق! دقیقی توسی، سددرسد زرتشتی میبود و نه یک مسلمان
نقدی بر مسلمان خواندن دقیقی توسی ِ زرتشتی از سوی دکتر جلال خالقی مطلق
واژگان کلیدی: دقیقی توسی، نام، ویکی پدیا، ایرانیکا، یارشاطر، تحریفات خالقی مطلق، ویکیپدیای ایرانستیز، نقد، ایرانستیزی، پوپولیسم، ابوالفضل خطیبی، محمود امیدسالار؛ ایرانیکا؛ گشتاسب نامه، ابراهیم پورداوود، پارسیان هند، زرتشتیها، تحریفگری؛ زرتشتی ستیزی ِ نرم و معاصر؛
تارنما و دانشنامه ی جعلی و تحریفگر و ایرانستیز و راستیگریز ، که خو گرفته به خوشایند تحریفگران، تاریخ و هنر و ادب ایران را به تحریف گسترده و در ظاهر بنچاکمند (مستند) اما راستیگریز و ایرانستیزانه بکشاند و در راستای منافع متقابل خود با استعمار، راستی ها را دروغ، و دروغ را راستی نشان دهد، در بخش شاهنامه شناسی و ایرانشناسی این تارنمای پارسی، زرتشتی بودن ِ جاویدنام دقیقی توسی را که روشن تر از خورشید نیمروز است، پنهان کرده است و سپس به دستاویز سخنان نابخردانه و نادرست و نادانشیک (غیرآکادمیک) دکتر جلال خالقی مطلق، شاهنامه شناس و فرهنگ پژوه معاصر، به جعل و تحریف راستی، و دروغسازی پرداخته است و دیدگاه نادرست اقای جلال خالقی مطلق را، که بر اساس ذوقیات شبه علمی خویش، و در ژرفای شگفتی و خنکی، دقیقی زرتشتی را مسلمان خوانده اند، در پهرست بن مایه های نبشتار به اصطلاح دانشیگ (علمی) این تارنمای ایرانستیز و زرتشتی ستیز و دروغ پرداز، نویسش (ضبط) کرده است.
نگارنده (من)، دیده ام که اقای جلال خالقی مطلق، گاهی باورها و نادرستیهای شبه علمی خوشایند خود را که براستی و الزامن و سددرسد، راستی و درستی نمیباشند، بنادرست، وحی منزل و راستی، میپندارند و با نبشتن چندین نبشتار کوتاه یا بلند، به توجیه و علمی و مستند نشان دادن این باورهای نادرست شان که هرگز درست و بنچاکمند نمیباشد، دست زده اند ؛ یکی از این تحریفات ایشان، نازرتشتی خواندن دقیقی و مسلمان خواندن این پهلوان پارسی گوی زرتشتی است که خود به زرتشتی بودنش در چامه های ارجمندش، خستوگر (معترف) شده است:
یکی زردشتوارم آرزویست
که پیشت زند را برخوانم از بر
به یزدان که هرگز نبیند بهشت
کسی کو ندارد ره زردهشت
ببینم آخر روزی به کام دل خود را
گهی ایار ده خوانم شاها گهی خرده
برخیز و برافروز هلا قبلهٔ زردشت
بنشین و برافگن شکم قاقم بر پشت
بس کس که ز زردشت بگردید
ودگر بارناچار کند رو به قبله ی زرتشت
و در ژرفترین خستوگری (اعترافش) به زرتشتی بودن و خو به مزدیسنا، چنین روشن و استوار، سراییده است :
دقیقی چار خصلت برگزیده است
به گیتی از همه خوبی و زشتی
لب یاقوت رنگ و ناله چنگ
می خون رنگ و کیش زردهشتی
متاسفانه جناب خالقی مطلق، به بهانه ی عربی بودن نام کوچک و نام خانوادگی دقیقی زرتشتی، که دلیل قانع کننده ای برای نازرتشتی بودن اشخاص زرتشتی نیست، در دانشنامه ی استعماری و ایرانستیز ایرانیکا، نبشتاری نبشته اند و دقیقی توسی زرتشتی را، نابخردانه و نابجا و ایرانستیزانه و بر اساس ذوقیات خویش و یارشاطرهای دروغگو و ایرانستیز و پرستنده ی استعمار و تحریف، مسلمان خوانده اند.
این بهانه تراشیها و داوهای نادرست و نابخردانه دکتر جلال خالقی مطلق، که خواسته و ناخواسته، آب را به آسیاب استعمار و نفوذیانش در پهنه ی شرق شناسی و ایرانشناسی، ریخته است، هرگز بن مایه و فرنود (دلیل) درستی برای نازرتشتی بودن دقیقی توسی بزرگ نمیباشد.
افزون بر اینکه باور زرتشتی دقیقی را بنا بر خستوی خودش در گشتاسپ نامه (گشتاسب نامه) گرامی اش، بزرگترین بن مایه و فرنود زرتشتی بودن ایشان است، و این بن مایه را بالاتر در این نبشتار آوردیم، شایسته و بایسته میدانم که به جلال خالقی مطلق یادآور شوم که نام و نام خانوادگی عربی، صرفن، نشان نازرتشتی بودن یک زرتشتی نیست. چه بسا که حافظ بزرگ و مهرآیین که در کنار مهرآیینی اش، دین زرتشت و زرتشتی بودن و موبدان بزرگ یعنی پیران مغان را بارهد ستوده، نام کوچک عربی داشت اما نامسلمانی اش بر اهل دانش و خرد پوشیده نیست و این بزرگمرد و رند شیرازی چابک اندیش، که در ساقی نامه هایش، تاریخ ایران باستان و زرتشت و کیخسروی نامدار زرتشتی و جمشید را ستاییده، خود میفرماید:
به باغ تازه کن آیین دین زرتشتی
کنون که لاله برافروخت اتش نمرود
گفتنی ست در این چندین سده و هتا در زمان نادر شاه که آریانا یا کابلستان ایران (افگانستان) از ایران بود، در میان مردم انها، کسانی بودند که نام عربی کامل داشتند اما به گواهی بنچاکهای تاریخی زرتشتیان و نازرتشیان،ایرانی زرتشتی بودند و سربازان ایرانپرست در آن دیار ایرانی.
در میان نوزرتشتیان امروز نیز، شمار زرتشتیانی که نام تازی در شناسنامه دارند اما زرتشتی اند، بسیاره. یکی از این نمونه ها،شادروان ابراهیم پورداوود است که پژوهشهای بسیاری درباره ی کیش زرتشتی داشته اند (بگذریم از نادرستیهای بینشی ایشان) و به اندازه ای به آیین مزدیسنا و کیش زرتشتی، گرایش و ارادت داشت که پارسیان هندوستان که همانا ایرانیان راستین زرتشتی در هند میباشند، و در مراسم دینی خود نازرتشتیان و هتا شاید نوزرتشتیان را چندان راه نمیدادند و نمیدهند، ابراهیم پورداوود را با دلشادی پذیرا میشدند.
در میان زرتشتیان ریشه دار و نژاده ی آریایی و یزدی و البته معاصر میهنمان نیز، شادروان رشید شهمردان، نام کوچک تازی داشته اند یعنی : رشید. اما زرتشتی اصیل و زرتشتیزاده بوده اند و نبشتارها و پژوهشهای ایشان، گواه سخن این نگارنده. (همچون کتاب زرتشتیان پس از مرگ یزدگرد شهریار...)
از موبدان بزرگ و ارجمند ایران در گذر این چند سده کنونی نیز، باید به نام و فرنام (عنوان) "دستور جمشید ولایتی" نمارش کنیم که فرنام ایشان پس از نام کوچکشان، "ولایتی" واژه ای عربی است اما به گواهی تاریخ، دستور جاماسپ، زرتشتی زاده و از بزرگان؛ همچنانکه پشوتن پارسی یا موبد فیروز که پدرش موبد فیروز با پاژنام ملاکاووس، ریشه ای ایرانی و سهروردی داشت،زرتشتیزاده بود و به دین مزدیسنا، میبود.
همچنین باید به یک نمونه نیک و بزرگ دیگر از سده ی سوم و چهارم هجری قمری، یعنی ابوبکر محمدبن زکریای رازی، نمارش (اشارت) کنیم. همه ی نام ایشان، عربی و اسلامی است اما خود در نبشته هایش که اکنون برای ما به یادگار مانده است، خستوگر شده که کافر و بیباور به همه ی ادیان ابراهیمی میبوده و فقط خرد و خداوندگار جان و خرد را (اهورامزدا) را آفریدگار راستین جهان میدانند.
بهرروی این به ظاهر سخنان و ادله به ظاهر اکادمیک دکتر خالقی مطلق،که بسود استعمار و دروغپروران است و تنها برای فریب مردم نادان و یا خوشایند ایرانستیزان و دانشمندنماها، کاربرد دارد، هرگز در راه راستی و فرهنگ نیست و خواه و ناخواه، پوپولیستی و پادفرهنگ (ضدفرهنگ) و ایرانستیزانه و تحریفی و غرضورزانه و اسلامپناهانه و هتا فاشیستی است!
از جلال خالقی مطلق خواهشمندیم که براستی خرده پذیر باشند و این سخنان نادرست و پوپولیستی و کردارهای ضدمیهنی و ضدفرهنگی خویش را که گاهی از سوی ارادتمندان و دوستان و هم اندیشان ایشان، بسان ابوالفضل خطیبی ها، محمود امید سالارها بنادرست دنبال و توجیه میشود را، رها کنند و به راستی و درستی بیشتر برگردند.
به دیگر سخن، ما ایرانی های دلاور پارسی، چه زرتشتی و مهرآیین چه نازرتشتی، پروانه ی تحریف ادبیات و تاریخ و هنر ایرانزمین را که به گواه دوست و دشمنش، شالوده های زرتشتی فراوان دارد و براستی و به گواه میکادوهای ژاپنی و هولدن برگ ها، مادر همه تمدن ها میباشد، نمیدهیم. هتا به دکتر جلال خالقی مطلق گرامی و دوستان و ارادتمندانشان .
کوتاه سخن، بر اساس شالوده ها و آموزه های بهین فرهنگی ایرانیان، استاد راستین در فرهنگ ایران، کسی ست، که افزون بر دانش، خردمند نیز باشد و راستی را که خردمندی است بپذیرد نه اینکه ذوقیات خویش و باورهای نادرستش را (همچون بزور مسلمان خواندن فردوسی بزرگ و آریامنش و نامسلمان، و کوشش نابجا برای نازرتشتی نشان دادن دقیقی زرتشتی) به دستاویز چندین نبشتار توجیهی و پژوهشی نما و نادرست، بنچاکمند نشان دهد.
"سیاووش اسپیتمانا، ۲۳ امرداد ۸۵۷۹ اهورایی اشوزرتشتی، برابر با ۲۵۷۹ آریایی هخامنشی و ۱۳۹۹ خورشیدی خیامی"
بن مایه ها و افزایه ها (جزئیات)، و فرانمودها :
۱. گشتاسب نامه ی دقیقی توسی زرتشتی.
۲. غزلیات حافظ بزرگ و مهرآیین.
۳. دانشنامه ی ایرانیکا؛ به سرپرستی احسان یارشاطر و نبشتار تحریفی جلال خالقی مطلق درباره دقیقی توسی. زیر نام و فرنام "دقیقی، ابومنصور احمد".
۴. نسک (کتاب) "فی افض الطب الروحانی علی بن التمار" ، و ستایش خرد و یزدان جان و خرد. (=اهورامزدا) از سوی رازی بزرگ در چندین دهه پیش از فردوسی بزرگ و زرتشتی.
۵.شمس الدین محمد حافظ، ساقی نامه.
۶. شهمردان، رشید، زرتشتیان پس از مرگ یزدگرد شهریار، نشر فروهر، ۱۳۸۲ خورشیدی خیامی.
۷. عطایی فرد، امید، ایران بزرگ، بازگفت و بازنشر سخنان و پژوهشهای باستانشناسان بیغرض بسان میکادو درباره ی برتری فرهنگ ایران و پبدایش تمدن از ایران و گیلان، نشر اطلاعات.
۸.دقیقی توسی در ویکیپدیای فارسی؛ و گزارش و کوشش های راستیگریزانه این تارنمای استعماری و ایرانستیز به پشتوانه ی باورهای نادرست جلال خالقی مطلق ها و م ج شریعتها و محمد روشنها و تنی چند دیگر که هتا سخن و خستوهای خود دقیقی بزرگ و زرتشتی را که چندین بار به پررنگی همه سویه، خود را زرتشتی خوانده و به آن نیز نازیده، تحریف کرده و وی را نازرتشتی و مسلمان خوانده اند! شرمشان باد و خردشان باد
۹.صبوری فرد، فرهاد، .تاریخ روابط پارسیان هند و زرتشتیان ایران، نشر فروهر، ۱۳۹۵ خورشیدی خیامی؛
نمارش به نام دستور جی ولایتی زرتشتی، رویه ۱۲۸. و همچنین: رویه های سپسین تا رویه ی ۱۳۳.
نظرات
ارسال یک نظر